هوای بی تو پریدن نداشتم، آری

بهانه بود همیشه، شکسته بالیِ من

من، خاطرات روزها، خوب به یادم می ماند. و در سررسیدش، بسته به درجه ی اهمیت ماجرا، در ذهنم مرور می شود آنچه در هفته ی گذشته، یا ماه و ماه های گذشته، یا سالیان گذشته بر من رفته است. مثلا هفته پیش این ساعت ها، اگرچه داشتم روبروی حرم، از نازنینی که چند ساعتی را با او گذرانده بودم خداحافظی می کردم، و همان موقع از اینکه ساعت ها زود گذشته بود و دوست نداشتم نعمت حضورش را به این راحتی از دست بدهم، ناراحت بودم، اما اکنون که خاطره ی بودنش، از ذهنم مرور می شود، هم حسرت نبودنش را دارم، هم حس شعف از با او بودن را.

یارِ این طایفه ی خانه بر انداز مباش

از تو حیف است، بدین طایفه دَم‌ساز مباش



مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما
محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

لایه های نکبت ثباتِ آدمی Ashley کربلایی مهدی محمدی عقل و عشق نيازمندي هاي آنلاين رايگان گردشگري و ايرانيان خارج از کشور Jonah کلینیک زیبایی , کلینیک پوست و مو , کلینیک تخصصی لاغری خرید اینترنتی گزارش تخصصی معلم ابتدایی